به گزارش سینماپرس، قطعا یکی از بهترین بازپخش های شبکه آی فیلم که یک نوستالژی تمام عیار است پخش مجموعه «بازم مدرسه ام دیر شد» از این شبکه است. مجموعه ای نمایشی که به کارگردانی حسین افصحی و تهیه کنندگی مهناز جهانگیری در سال ۱۳۶۲ ساخته شد. این سریال برای گروه سنی کودکان و نوجوانان از شبکه اول سیما ساخته شده بود و طرفداران پر و بار قرصی بین کودکان و نوجوانان آن زمان داشت. هنوز هم کودکان دهه ۶۰ از این مجموعه به ویژه بازی اکبر عبدی که خیلی ها او را با بازی در نقش محسن این سریال شناختند، خاطره بازی می کنند. جزو اولین سریال های نمایشی در دل برنامه ای کودک و نوجوان که توانسته بود بزرگترها را هم با خود همراه کند و از این رو می توان آن را هم ردیف با قصه های مجید قرار داد.
یکی از کارکردهای خوب شبکه آی فیلم در بازپخش سریال های مربوط به دهه های گذشته این است که فرصتی پیش می آورد تا از موقعیت تماشاگر سابق به کسوت تحلیلگر امروز بنشینی و بار دیگر آن را تماشا کنی البته این بار با یک خوانش آگاهانه تر. نکته جالب اینکه در مجموعه «بازم مدرسه ام دیر شد» که به مناسبت بازگشایی مدارس به روی آنتن می رفت، قهرمان قصه یعنی محسن یک دانش آموز زرنگ و درس خوان نبود و همیشه از مدرسه باز می ماند اما مصداقی از بدآموزی نبود چرا که همین تنبلی های او باعث دردسرهایی می شد که در نهایت با قصه هایی که مرشد و شاگردش تعریف می کردند، آموزه های اخلاقی و رفتاری به کودکان منتقل می شد. به عبارت دیگر الگوی پیام رسانی این مجموعه به نوعی مبتنی برالگوی لقمانی بود با این استدلال که «ادب از که آموختی از بی ادبان».
این الگو از موقعیت منفی به توصیه های مثبت حرکت می کرد و نمایش زشتی ها را دستمایه ای برای بیان خوبی ها و زیبایی ها قرار می داد. به نظر می رسید این الگو به مثابه یک شیوه تربیتی از قدرت تاثیرگذاری برخوردار بود. چه بسا بچه ها ابتدا با محسن همذات پنداری می کردند و در انتها متنبه می شدند.
از جمله عناصر داستانی که در روایت این مجموعه استفاده شده همان نمایش خیابانی بود که مرشد و شاگردش اجرا می کردند و سرشار از حکمت ها و پیام های اخلاقی و تربیتی بود که از این طریق به مخاطب کودک منتقل می شد. شاید بتوان آن را نوعی نقد یا پیشنهاد به نظام تعلیم و تربیت هم دانست. به این معنا که وقتی پیام های آموزشی در بستر نمایش و قصه و داستان صورت بندی شود و به دانش آموزان انتقال داده شود بهتر و بیشتر پذیرفته می شود و بچه ها ارتباط همدلانه ای با آن پیدا می کنند.
بازی خوب اکبر عبدی در نقش محسن قطعا برگ برنده این مجموعه بود که به واسطه طنازی هایی ذاتی این بازیگر با جذابیت بیشتری همراه می شد و بچه ها این کاراکتر را دوست داشتند. حتی شخصیت مرشد با بازی عنایت شفیعی اگرچه به ظاهر شخصیت نصیحت گری بود اما نوع بیان و حلاوتی که در کلامش وجود داشت و نصیحت هایش را در قالب شعر و قصه بیان می کرد، دافعه برانگیز نبود و از توان باورپذیری برخوردار شده بود.
به این موارد باید نگاه و زاویه دید خود سریال به دنیای بچه ها را هم اضافه کرد. به این معنا که شیطنت ها و بازی گوشی های بچه ها را می پذیرفت و نفی نمی کرد اما تلاش می کرد در بستر همین زیست –جهان کودکانه آنها را با آداب تربیتی و آموزشی آشنا کند. یا مثلا مادر محسن با بازی زنده یاد مهین شهابی، روایتگر مادری مهربان بود که تلاش می کرد نیازها و دنیای فرزندش را بشناسد و با او ارتباط صمیمانه برقرار کند. مهربان در عین حال جدی. او با مهربانی همه چیز را توضیح میداد و هیچوقت عصبانی نمیشد. مجموعه «بازم مدرسه ام دیر شد» را می توان به عنوان مجموعه ای موفق برای خانواده ایرانی دانست که مخاطب هدف آن هم بچه ها بودند هم والدین.
یکی از عناصر مهم این مجموعه که در ماندگاری آن در حافظه تاریخی مخاطب نقش داشت موسیقی متن آن بود که توسط محمد شمس تولید شده بود و از سازهای ایرانی به ویژه ضرب در ساخت آن استفاده بهینه شد و هنوز هم با شنیدن آن، خاطرات و حس و حال آن دوره برای مخاطب تداعی می شود. به نظر می رسد با توجه به ماهیت قصه گو و نمایشی این مجموعه، کودکان و نوجوانان امروز نیز بتوانند با این سریال و شخصیت هایش ارتباط برقرار کنند. ضمن اینکه تماشای دوباره آن برای بزرگسالان امروز و کودکان دیروز سرشار از لذت و خاطره است. آی فیلم برای مهر امسال هدیه خوبی به مخاطبان خود داده است.
ارسال نظر